حاشیههای جواد خیابانی در ساعات اخیر، فقط یک اظهارنظر جنجالی نبود؛ بلکه بهنوعی پردهبرداری از نگاه مدیرانی بود که تصمیم میگیرند چه کسی، با چه ادبیاتی و تا کجا روی آنتن زنده حرف بزند.آنچه اتفاق افتاد، بیش از آنکه درباره یک گزارشگر باشد، درباره سیاست رسانهای تلویزیونی است که «ملی» نامیده میشود.
وقتی مجریای روی آنتن زنده، سلامت اخلاقی ورزشکاران را زیر سؤال میبرد و این نگاه را به تمام رشتههای ورزشی تعمیم میدهد، دیگر بحث یک نظر شخصی نیست.اینجا با قضاوتی کلی، سنگین و مخرب روبهرو هستیم؛ قضاوتی که نه مستند است و نه منصفانه.
ورزش، برای میلیونها نفر، مسیر رشد، امید، اخلاق و هویت است. تخریب این فضا، آن هم از رسانهای سراسری، ضربهای مستقیم به اعتماد عمومی محسوب میشود.تمرکز صرف روی شخص جواد خیابانی، سادهسازی ماجراست.

حاشیههای جواد خیابانی این بار با واکنش بازیکنان فوتبال همراه شد
سؤال مهمتر اینجاست:
چه کسانی بارها و بارها آنتن زنده را بیهیچ نظارتی در اختیار چهرههای جنجالی میگذارند؟در سازمانی که برای ورود افراد عادی دهها فیلتر وجود دارد، چطور برخی چهرهها میتوانند بدون محدودیت، هر نوع ادبیاتی را به کار ببرند؟
نگاهی به واکنشها در ۲۴ ساعت گذشته، یک واقعیت روشن را نشان میدهد:از قهرمانان ملی تا پیشکسوتان، از هواداران عادی تا کارشناسان، اکثریت قاطع با این اظهارات مخالف بودند.وقتی صدای غالب جامعه نادیده گرفته میشود، این سؤال جدی مطرح است:چطور رسانهای با عنوان «ملی»، چنین فاصلهای با ملت دارد؟
در فوتبال، اگر بازیکنی خطا کند، جریمه میشود، نیمکتنشین میشود یا کنار گذاشته میشود.اما در رسانه، چهرههایی که بارها حاشیه میسازند، نهتنها توبیخ نمیشوند، بلکه دوباره و دوباره به آنتن زنده دعوت میشوند.این تناقض، اعتماد مخاطب را از بین میبرد.
مدتهاست این تحلیل مطرح میشود که بخشی از تصمیمات صداوسیما، ناشی از ترس ریزش مخاطب است.

اما سؤال اساسی اینجاست:
آیا جذب مخاطب به هر قیمت، حتی با قربانی کردن اخلاق و فرهنگ، ارزشش را دارد؟
رسانهای که برای دیده شدن، به جنجال و بیاخلاقی متوسل شود، شاید در کوتاهمدت دیده شود، اما در بلندمدت سرمایه اجتماعی خود را از دست میدهد.اگر اظهارات اخیر درست و قابل دفاع بود، چرا همان گوینده، ساعاتی بعد در حال توجیه و عقبنشینی از حرفهایش دیده شد؟کسی که به گفتههایش ایمان دارد، آنها را اصلاح نمیکند؛ دوباره با قدرت تکرار میکند.
این تناقض، بیش از هر چیز، نشاندهنده اشتباه بودن مسیر است.
